نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
عضو هیات علمی موسسه آموزش عالی سپهر اصفهان
چکیده
«دنیاگریزی» اولین اصل از اصول سهگانۀ فرقۀ یسوعیان است. این اصل در محتوای متنی-تصویری یکی از رسالات مرجع ایشان «وردیکوسکریستیانوس» با تمسخر جهان مادی نمود یافته است. دنیاستیزی یسوعی را -نه تنها در «آموزههای مسیحی» بلکه- در «فلسفۀ نوافلاطونی» نیز میتوان جستجو کرد. در فلسفۀ فلوطین، جهان مادی کمترین شأن را نسبت به مراتب هستی دارد و اما موجودات مادی جذبهای ذاتی بهسوی مبدأ معقول دارند و این جذبه جز با تصفیۀ نفس و ترک تعلقات دنیوی امکان نمییابد.
تصویر استعاری جهان مادی در رسالۀ «مسیحی حقیقی»، زنی دیوانه و اغواگر است که اگرچه همچون نگرش نوافلاطونی فعل عالم معقول را دنبال میکند، ولی با نقصان در عمل منجر به وارونهگویی میشود: اغوای زن-ناسوت امتداد به ضعفرسیدۀ جاذبۀ احد و تقلید فعل عالم معقول است. نگرش سلبی یسوعیان به جهان مادی، نه تنها پیروان این فرقه را در جرگۀ شمایلشکنان قرار نداد، بلکه با تکیه بر نظریات فلوطینی، ایشان را مشتاق تولید تصاویر رنسانسی و همآمیزی آن با رویکرد ایدئولوژیک فرقۀ خود کرد.
این مقاله ضمن ارائۀ توضیح پیرامون ویژگیهای متنی-تصویری رسالۀ وردیکوسکریستیانوس، به بررسی خاستگاه دنیاگریزی یسوعی پرداخته و این اصل را در تفسیر یکی از تصاویر رساله-ذیل اندیشۀ نوافلاطونی- بررسی میکند و در پایان، با تحلیل نظریات زیباییشناختی فلوطین، به تناقض صوری میان «دنیاگریزی» و «شمایلدوستی» یسوعیان میپردازد.
کلیدواژهها