%0 Journal Article %T وحدت ظلّی نفس و دلالت‌های آن در حوزة هنر %J الهیات هنر %I مدرسه اسلامی هنر %Z 2383-1227 %A شهدادی, احمد %D 2014 %\ 08/23/2014 %V 1393 %N شماره دوم %P 21-41 %! وحدت ظلّی نفس و دلالت‌های آن در حوزة هنر %K نفس %K وحدت ظلّی %K تمثیل نفس ـ بدن %K علم‌النّفس صدرا %K فلسفة هنر %K خلاقیت هنری %R %X «تمثیل نفس ـ بدن» همواره در حکمت و فلسفه برای تبیین «فعل خداوند»‌ و رابطة حق با مخلوقات به کار رفته است. در این تمثیل، نفس به مثابة مثال خداوند تلقّی می‌شود و از آن پاسخ‌هایی درخور برای برخی پرسش‌های مربوط به حوزة الهیات و متافیزیک استنتاج می‌گردد. در این مثال، «وحدت ظلّی نفس» به مثابة الگویی برای فهم آفرینش و خالقیت و فاعلیت خداوند به کار می‌آید. در فلسفة اسلامی، رویکرد صدرالمتألهین به این مفهوم آن را روشن‌تر و سازنده‌تر کرده است. این مقاله مسائلی از قبیل تعریف هنر، راز نامیرایی هنر، فطری‏بودن گرایش آدمی به هنر و نیز معنای خلاقیت هنری را - که در فلسفة هنر، مهم‌اند – با تمثیل فوق پی می‏جوید. این تمثیل در «علم‌النّفس» می‌تواند راهی برای فهم معنا و نیز ارائة راه‌حل‌هایی برای این مسائل بیابد. نفس انسانی، این جوهر مجرّد، در حوزة قوا و ادراک و فعل خود همانند خداوند به خلاقیت مدام مشغول است. جلوه‌های این خلاقیت در عرصة هنر چشم‏گیرترند. دلالت‌های این نظریه در عرصة هنر، معنای خلاقیت وجودی انسان را روشن‌تر می‌کند، راز زیست و تجربة هنری وی را آشکار‌ می‌سازد، معنای «وحدت در عین کثرت» و «کثرت در عین وحدت» را تبیین می‌کند، مفهوم عمیق‌تری از «تمثل» و «محاکات» را نشان می‌دهد و به تحلیل قدرت بی‌پایان نفس در خلق هنر می‌پردازد.  %U