نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
مدرسه اسلامی هنر
چکیده
ساخت تمثیلی و داستان در داستان سه منظومه «الهینامه، منطقالطیر و مصیبتنامه» صرفاً شگردی روایی و تمهیدی فُرمی نیست. ساخت تودرتوی این منظومهها، روابط متن را از سطح افقی و روابط توالی و همنشینی، وارد سطح عمودی و روابط جانشینی میکند. با ایجاد سطوح گوناگون روایی از طریق تعدّد راویها و قطع خط روایت اصلی با درج حکایات فرعی و تمثیلی/تأویلی، حرکت متن در جهت عمودی شکل میگیرد و امکان جایگزینی واحدهای گوناگون در نظام روایی حاصل میشود و روایت، بهمثابه نظامی از نشانهها، معنا و هویت خود را از رهگذر نسیجی/بافتاری از روابط عناصر در دو سطح افقی و عمودی کسب میکند.
در این مقاله تلاش شده تمهیدات روایی، فرایندهای استحاله (تبدیل) و درونیسازی عناصر روایی بهویژه شخصیت بهعنوان یکی از مهمترین عناصر پیرنگساز در منظومههای عرفانی عطار، بررسی و نحوه معنامندی آن در ساحت معنایی(عرفان) روایت تحلیل شود.
درونیشدگی کنشگران در پیرفت نهایی(تبدیل سوژه به ابژه)، ساختار دایرهای، ابژهمحوری، ادغام و استحاله کنشگران در کنشگر ابژه، سیر روایت از تکثّر و تعدّد بهسمت وحدت و فنا ... همگی از نمودهای معنایی روایت در منظومههای عطار است.
کلیدواژهها