نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشگاه هنر اصفهان، دانشکده هنر ادیان ، اصفهان ، ایران
چکیده
در بسیاری از مقالهها و پژوهشهایی که با ادعای رویکرد فلسفی در حوزه هنر نگاشته میشود، شاهد یک الگوی تکرارشونده هستیم. در الگوی غالب معمولاً تمام آثار هنری و حتی غیرهنری یک دوره خاص (برای نمونه اصفهان دوره صفوی) را مستقیماً متأثر از اندیشههای فیلسوفان آن زمان ذکر میکنند. در این میان، بیشترین ظلم به مبانی فلسفی و فلاسفه میشود چراکه ادعاهای تحکمی نویسندگان اینگونه مقالات بهاجبار در زبان فیلسوف دورهای خاص نهاده میشود. این حقیقت که حکما، هم پیشروان فرهنگی یک قوم هستند و هم نماینده بستر فرهنگیای که از آن برخاستهاند قابلانکار نیست اما حمل بیواسطه یک نظریه فلسفه اسلامی به یک بنا یا پدیده هنری، یک مقاله را تبدیل به پژوهش یا تحقیق فلسفی- هنری نمیکند.این پژوهش در راستای پرسش از چرایی و چگونگی ورود مطالب فلسفه اسلامی در مطالعات هنری شکل میگیرد و هدف آن ارزیابی نقادانه برای نزدیک شدن به راهکار پیشنهادی بعد از مشاهده خلاءها است.
کلیدواژهها