بررسی تطبیقی عرفان مولوی و جبران خلیل جبران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 عضو هیات علمی مجتمع آموزش عالی سراوان

2 استادیار بخش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه هرمزگان

چکیده

چکیده
در اشعار مولوی و جبران خلیل جبران عناصر مشترکی وجود دارد که نشان از اشتراکات فرهنگی و انسانی دو شاعر دارد. در این مقاله به شیوه کتابخانه ای وتوصیفی تحلیلی عناصری همچون مرگ و زندگی، وحدت وجود، طبیعت، عشق، موسیقی و سماع، انسان کامل، خدا، سلوک، آمیختگی نیک و بد، تقابل استدلال و اشراق، حرف و سخن، ارزش وقت و... مورد بررسی قرار گرفته و نظرات دو شاعر از لابه‌لای اشعارشان استخراج و با هم مقایسه شده است. اشتراکات فکری مولانا و جبران به حدی است که علی‌رغم تفاوت زبانی و صرف نظر از اندیشهها، گاه الفاظ نیز به هم نزدیک شدهاند. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که جبران و مولانا به علت آن نگاه توحیدی خاص و دیدن خدا در همه چیز، کل عالم هستی را زنده میدانند؛ اما کشف این حقیقت مستلزم رسیدن به یک اشراق است؛ اشراقی که فراتر از استدلال و منطق هندسی و خشک است. در نگاه آنها همهی ادیان و مذاهب ارزش خاص خود را داراست و از هر دلی راهی به خدا هست. این نگاه باعث عمیق تر شدن فضایل اخلاقی در این دو شاعر شده است؛ هر دو تقلید کورکورانه را نکوهش میکنند و عبادت برای کسب منافع شخصیت را پایینترین درجهی عبادت میدانند. آدمی را از وساوس نفس بر حذر میدارند، برای زمان حال فارغ از گذشته و آینده مقام ارجمندی قایلند. هر دو موسیقی را جلابخش روح میدانند و آن را ابزاری شریف برای سلوک فرد می‌شناسند؛ فردی که قرار است «انسان کامل» گردد.

کلیدواژه‌ها