نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
کارشناس ارشد حقوق رسانه، دانشگاه علامه طباطبایی، وکیل دادگستری.
چکیده
اصغر فرهادی شناختهشدهترین فیلمساز ایرانی در جهان و برندة دو جایزة بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان از آکادمی اسکار است. سینمای فرهادی که بهعنوان نمونة برجستة «سینمای اجتماعی ایران» شناخته میشود، جریانی است که از ابتدای دهة هشتاد شمسی از میان دوگانة سینمای روشنفکری و سینمای ارزشی پس از انقلاب، سر برآورد. با فرهادی، سینمای ایران بهنوعی «مواجهه با خود» روبرو است که میکوشد در بطن دیالکتیک حکومت، حقوق و اخلاق به واکاوی طبقة متوسط بپردازد. از این منظر فیلمهای او هم در فُرم و هم در محتوا، آمیختگی پُررنگی با نظام حقوقی ایران دارد. نظام حقوقی ایران در آثار سینمایی فرهادی، تصویری قیممآب، عبوس، منفعل اما پرادعا دارد؛ مداخلهگر اما ناکارآمد است. آزادیها، انتخابها و حریم خصوصی افراد را مخدوش میکند اما در تأمین عدالت و تضمین زیست مسالمتآمیز شهروندان ناتوان است. از نگاه او، این نظام حقوقی بهجای تسهیل زندگی جمعی، خود به عامل اصلی شکلگیری کلاف سردرگم بحران در جامعه ایرانی بدل شده است. قوانین ایدئولوژیک با غلبهدادن یک خیر بر خیرهای دیگر و بسیج امکانات و منابع برای رساندن جامعه بهسوی آن خیر و جهتگیری برای حمایت از گروههای خاص، موجب نقض عامدانة حریم خصوصی با هدف پالایش اخلاقی شهروندان، نزول اخلاق جمعی، ایجاد نکوهش اجتماعی بر دگراندیشان و روشنفکران، رشد فزایندة خشونت و از میان رفتن زبان گفتگو و ایجاد گسست اجتماعی شده است. فرهادی راه برونرفت از چنین گسستی را تقویت جامعة مدنی، تدوین قوانین بیطرف، کاهش مداخلة دولت در زندگی شخصی شهروندان، مصالحه بهجای خشونت، عدالت ترمیمی، ترویج راستگویی و صداقت و اصلاح فرهنگ سنتی نادرست از طریق بازتعریف مفاهیمی چون آبرو میداند.
کلیدواژهها