چگونگی تجلیِ معنا در هنرهای نمایشی و ارتباط آن با مسایل فقهی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 هیأت علمی

2 سطح چهار حوزه علمیه قم

چکیده

در هنرهای نمایشی، معنا ازطریق کردار شخصیت، به­صورت تشکیکی و سلسله‌مراتبی تجلی می­یابد. هرچقدر کردار شخصیت در زمان و مکان معین، یک کلِ منسجم و ارگانیگ را ایجاد کند، به همان میزان، معنا نیز شکل می­گیرد. اما اگر این اجزا به­صورت مجزا و ازهم‌گسیخته باشند، معنا در هنرهای نمایشی بروز نمی­یابد. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی، تنها بر روی عناصر روایی در ظهور معنا تمرکز دارد و ارتباط آن را با مسایل فقهی بررسی کرده است. تجلی معنا در ارتباط با مسایل و مصادیق فقهی مختلف، از اهمیت اساسی برخوردار است. گسترۀ آن در عناصر فرمی شامل رویداد، شخصیت و معنای اثر نمایشی است که در خلق اثر نمایشی و در فرایند درک اثر و درام برای مخاطبان موردبحث قرار می­گیرد. نتایج این پژوهش نشان می­دهد بر اساس معنای ایجادشده در هنرهای نمایشی، حکم فقهی منطبق بر کلّ اثر به‌صورت یک‌جا، متفاوت است و نباید مسایل فقهی را دربارۀ تک‌تک اجزا، به­صورت منفک از هم منطبق کرد. معیار تشخیص معنا، میزان و نوع ظهور آن بر عهدۀ کارشناسان هنرهای نمایشی است که به مسایل فقهی اشراف دارند.

کلیدواژه‌ها